معنی افتادگی | فرهنگ فارسی معین | واژه‌یاب

( اُ ) (حامص .) 1 - فروتنی ، تواضع . 2 - خواری ، ذلت .

ترجمیک | دیکشنری تخصصی | معنی افتادگی به فارسی

دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید.

معنی پس افتادگی | لغت‌نامه دهخدا

معنی واژهٔ پس افتادگی در لغت‌نامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب 0 یک واژه بنویسید جست‌وجو در همهٔ واژه‌نامه‌ها

معنی افتادگی

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

افتادگی به انگلیسی

افتادگی: [عامیانه، اصطلاح] پریشانی، احتیاج . ... اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع، آموزش زبان ...

از کار افتادگی در قانون تامین اجتماعی, میزان مستمری از کار افتادگی

قانون تامین اجتماعی – از کار افتادگی. طبق بند ۱۳ ماده ۲ قانون، از کار افتادگی کلی عبارت است؛ از کاهش قدرت کار فرد بیمه شده به نحوی که نتواند با اشتغال به کار سابق یا کار دیگری بیش از ۳/۱ از درآمد قبلی خود را به دست آورد .

افتادگی پلک

به افتادگی پلک فوقانی پتوز ( به انگلیسی: ptosis، به فرانسوی: ptose ) گفته می شود. این افتادگی ممکن است خفیف باشد یا تمامی مردمک را بپوشاند. در برخی موارد، پتوز می تواند دید طبیعی را محدود کند یا حتی به طور کامل مسدود نماید.

delay

delay: تاخیر، به تاخیر انداختن. Post pone. عقیم ماندن. make ( someone or something ) late or slow. تاخیر کردن. دیر کردن. 🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : delay. اسم ( noun ) : …

معنی افتادگی | واژه‌یاب

جست‌وجوی «افتادگی» در لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.

جا افتادن

جا افتادن : پذیرفته شدن, تثبیت شدن . عادی شدن ، سازگار شدن ،. " هنوز در این استان مرزی اهمیت رسانه و نقش آن در توسعه استان برای خیلی از مدیران بخش خصوصی و دولتی جا نیفتاده است. " ( روزنامه خراسان ...

ترجمه

خدمات Google واژه‌ها، عبارت‌ها، و صفحه‌های وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیش‌از ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه می‌کند.

افتادگی دریچه میترال

افتادگی دریچه میترال (به انگلیسی: Mitral Valve prolapse) یا به اختصار MVP یک نوع اختلال در کار دریچه میترال قلب است. این لت‌ها بزرگ می‌شود و به سمت داخل دهلیز چپ کشیده می‌شوند که گاهی طی انقباض ناگهان با ...

گلچین زیباترین شعر در مورد افتادگی

شعر درباره افتادگی. ز خاک آفریـــــــدت خداوند پاک. پس ای بنده افتادگی کن چو خاک. تواضع سر رفعـــــــــت افرازدت. تکـــــــــــــــبر به خاک اندر اندازدت. به عزت هر آنکو فروتر نشست. به خواری ...

آموزش حرکات ورزشی برای اصلاح افتادگی شانه

افتادگی شانه یک ناهنجاری بدنی است، عوامل زیادی می‌توانند در ایجاد و تشدید این مشکل موثر باشد؛ بنابراین بهتر است در صورت بروزِ نشانه‌ها، آن را جدی بگیرید و برای درمان آن اقدام کنید.

معنی افتادگی | فرهنگ فارسی عمید | واژه‌یاب

۱. حالت افتاده بودن.۲. [مجاز] فروتنی؛ تواضع: ︎ ز خاک آفریدت خداوند پاک / پس ای بنده افتادگی کن چو خاک (سعدی۱: ۱۱۵).۳. [مجاز] کمبود؛ نقص.

معنی افتادگی | واژه‌یاب

معنی جست‌وجوی «افتادگی» در لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.

معنی افتادگی | واژه‌یاب

افتادگی فرهنگ فارسی عمید. ۱. حالت افتاده بودن.۲. [مجاز] فروتنی؛ تواضع: ︎ ز خاک آفریدت خداوند پاک / پس ای بنده افتادگی کن چو خاک (سعدی۱: ۱۱۵).۳. [مجاز] کمبود؛ نقص.

معنی افتادگی | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

معنی افتادگی . [ اُ دَ / دِ ] (حامص ) فروتنی . (ناظم الاطباء). تواضع و انکسار. (آنندراج ). فروتنی و تواضع. (از مؤید). خضوع . بی شرارتی . صفت افتادن . (یادداشت بخط مؤلف ).

فروتنی

فروتنی. [ ف ُ ت َ ] ( حامص مرکب )افتادگی. خضوع. تواضع. مقابل برتنی و کبر و عجب. نرم گردنی. خفض جناح. ( یادداشت بخط مؤلف ) : فخرش بفضل و اصل بزرگ وفروتنی است وین هر سه چیز نیست برون از شمار او.

معنی افتادگی | فرهنگ فارسی معین

معنی واژهٔ افتادگی در فرهنگ فارسی معین به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب

معنی افتادگی

[مجاز] فروتنی؛ تواضع: ♦ ز خاک آفریدت خداوند پاک / پس ای بنده افتادگی کن چو خاک (سعدی۱: ۱۱۵).۳. [مجاز] کمبود؛ نقص. معنی افتادگی - فرهنگ فارسی عمید

معنی افتادگی | واژه‌نامه آزاد

معنی واژهٔ افتادگی در واژه‌نامه آزاد به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب ... این امکان وجود دارد که معنی آن دقیق نباشد. شما می توانید معنی این واژه را ویرایش و یا حذف نمایید.

افتادگی اموز اگر طالب فیضی

بپرس. سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی افتادگی اموز اگر طالب فیضی - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.

معنی لغات درس ۸ فارسی هشتم ؛ شعر آزادگی

معنی: ۱۳- خدا را شكر می گويم كه مرا خوار و ذلیل نساخت و به شخصی پستی چون تو گرفتار نكرد. داد با اینهمه افتادگی ام *** عز آزادی و آزادگی ام. معنی: ۱۴- با وجود فقر و نداری خداوند به من آزادی و آزادگی ...

معنی افتادگی

1 - فروتنی ، تواضع . 2 - خواری ، ذلت .

علائم افتادگی رحم چیست؟ + راه های درمان افتادگی رحم

با توجه به شدت افتادگی رحم (خفیف یا شدید) علائم افتادگی رحم متفاوت است: در افتادگی خفیف معمولا هیچ علامتی وجود ندارد. اما اگر شدید شد، علائم به صورت زیر ظهور می‌کنند: بیمار احساس پری در واژن می ...

معنی افتادگی | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی

پس ای بنده افتادگی کن چو خاک . سعدی . حافظ افتادگی از دست مده زانکه حسود عرض و مال و دل و دین در سر مغروری کرد. حافظ. افتادگی لوازمه ٔ اصل دولت است نخلی که باثمر نشود خم نمی شود.

تک بیتی های کاربردی و گزیده های از اشعار تک بیتی با معنی

زلف از افتادگی حالی همنشین ماه شد. صائب تبریزی *** هر که بود عاشق خود پنج نشان دارد. سخت دل و سست قدم و کاهل و بیکار و ترش. مولوی *** دشمنت را چون میخ خیمه میخواهم مدام. سنگ بر سر خاک بر تن ریسمان ...

افتادگی مثانه (سیستوسل): علل، علائم، عوارض و درمان با/ بدون جراحی

سیستوسل که افتادگی مثانه نیز نامیده می‌شود به معنی برجستگی یا افتادگی مثانه به واژن می‌باشد. این وضعیت زمانی رخ می‌دهد که رباط‌هایی که مثانه را بالا نگه می‌دارند و نیز عضله بین واژن و مثانه‌ی زن کشیده و ضعیف می‌شود ...

اُفْتاد لفظ کے معانی | uftaad

اُفْتادَگی (لفظاً) گرنے پڑنے کی حالت، (مراداً) خاکساری، انکساری ... ریختہ ڈکشنری کی ٹیم ڈکشنری اور اس کے استعمال کو مزید سہل اور معنی خیز بنانے کے لیے پورے انہماک کے ساتھ لگی ہوئی ہے۔ برائے ...

علت و علائم افتادگی مثانه چیست و چگونه درمان می‌شود؟

درمان افتادگی مثانه ورزش. شل و سفت کردن عضلات ناحیه پرینه و انجام تمرینات کیگل می‌تواند به تسكین علائم افتادگی مثانه و پیشگیری از آن کمک کند. جراحی. دیگر راه درمان افتادگی مثانه عمل جراحی است.

معنی شعر آزادگی (جامی)

معنی: خدا را شکر میکنم که مرا ذلیل نکرد و به آدم پَستی چون تو گرفتارم نساخت. ۱۴- داد با این همه افتادگی ام عز آزادی و آزادگیم. معنی: خدا با همه این نداری هایم، در عوض عزت و آزادی به من بخشید.

از کار افتادگی در بیمه تامین اجتماعی و بیمه عمر

از کار افتادگی کلی: از کار افتادگی کلی به این معنی است که شخص از قدرت کاری اش به حدی کاسته شده که دیگر نتواند با ادامه اشتغال به کار قبلی اش یا کار دیگری بیش از یک سوم از درآمد قبلی خود را به دست ...

lacuna

معنی: گودی، فاصله، حفره، جای خالی، نقطه ابهام معانی دیگر : (به ویژه در متن نسخه ی خطی یا نوشتار و غیره) افتادگی، حذف شدگی، از قلم افتادگی، ستردگی، زدش، محفظه

معنی فروتنی | واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. فروتنی . [ ف ُ ت َ ] (حامص مرکب )افتادگی . خضوع . تواضع. مقابل برتنی و کبر و عجب . نرم گردنی . خفض جناح . (یادداشت بخط مؤلف ) : فخرش بفضل و اصل بزرگ وفروتنی است وین هر سه چیز نیست برون از ...

گنجور » صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳

نیست غیر از عقده تبخال دیگر دانه ای. تشنه در دام امواج سراب افتاده را. نعمت دنیا نصیب دل سیاهان می شود. جغد دارد زیر پر گنج خراب افتاده را. چون نگردد عمر کوته، گر چه جاویدان بود. رشته در قبضه صد ...

معنی شعر آزادگی فارسی هشتم + معانی کلمات و آرایه های ادبی

معنی شعر آزادگی فارسی هشتم خارکش پیری با دلق درشت/پشت های خار همی... در این نوشته با معنی شعر آزادگی فارسی هشتم همراه شما هستیم. ... داد با این همه افتادگی ام/ عزِ آزادی و آزادگی ام ...

معنی شعر آزادگی (خارکش پیری با دلق درشت) با آرایه های ادبی

معنی کلمات: افتادگی: فروتنی تواضع، ناتوانی/ آزادی: رهایی، در بند نبودن (از نظرجسمانی)/ آزادگی: حریّت، جوانمردی، نجابت، اصالت. آرایه های ادبی: "آزادی و آزادگی": جناس

انشا در مورد هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

معنی ضرب المثل " افتادگی آموز اگر طالب فیضی " دانشچی. هرگز نخورد آب زمینی که بلند است یعنی: اگر می خواهی به فیوضات الهی دست یابی، تکبر را کنار بگذار و در عین قدرت، فروتن و متواضع باش. زیرا ...

افتادگی

افتادگی. مترادف افتادگی: تواضع، شکسته نفسی، فروتنی. متضاد افتادگی: تکبر، غرور. معنی انگلیسی: hiatus, earthiness, humbleness, humility, lacuna, modesty, self-effacement, omission.